سوم شعبان ومناسبت خاصش...
بعد ائل گلی اومدیم به رستوران آنا.واین عکسا رو از فضای بینظیر اونجا گرفتم.خیلی خوش گذشت به هممون...
چه عکسی انداختم از گل زندگیم...گل پسرم چی میخوای از برگ بیچاره که نمیده وخفهش میکنی...
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود
ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ برلب داشته باشم
ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم
صدرا جون از بس ورجه وورجه میکرد که با بالش زندانیش کردیم که سفره رو داغون نکنه. اینم عکسش..
فدات شم جیگر .فدای اون خنده ات ...
عزیزم اسیرم کردی تا یه عکس ازت بگیرم نمیدونم چرا اصلآ همراهیم نمیکردی...
هرچقدر میکردم، روتو برنمیگردوندی منم از پشتت گرفتم...
تا اینکه با آدامس گولت زدم وشریققققققققققق...
گل پسرم اصلآاز عکسات مشخصه که چقدر به عکس انداختن علاقه داری. جونم در اومد تا چند تا عکس ازت بگیرم...